آری... گاهی وقت ها عاشق می شویم وطوری عشق می ورزیم که گویا معشوق پاره
ای از تنمان شده و هر لحظه خود را به او نزدیکتر می بینیم به طوری که همه آینده خود را
در وجود او خلاصه کرده و حتی گاهی اوقات زندگی بدون او را بدتر از جهنم می بینیم و
گاهی اوقات دلمان آنقدر برایش تنگ می شود که می خواهیم او را از رویاهایمان بیرون
کشیده و در دنیای واقعی در آغوش گرفته و به اندازه تمام عمر گریه کنیم ...
عشق این است . عشق پرده ای زرین است که از آن می توان به برهوت ِ زندگی نگریست و
دریچه ای رو به خوشبختی دید . عشق عینکی است که از ورای آن زندگی زیباست و
معشوق زیباترین .عشق رویایی است شیرین که بین عاشق و معشوق دیده می شود . آری
عشق دریایی است که غریق در آن به زندگی دست می یابد و در آن چون پری ماهی زندگی
نمی کند ...